به گزارش خبرنگار مهر، روز گذشته عملیات حفاری نخستین چاه فاز ۱۱ پارس جنوبی پس از ۷ سال آغاز شد. رضا دهقان، معاون توسعه و مهندسی شرکت ملی نفت ایران در این مراسم رسمی که با حضور وزیر برگزار شد، گفت: قرارداد اولیه این طرح سال ۹۶ با کنسرسیوم شرکتهای توتال فرانسه، شاخه بینالمللی شرکت ملی نفت چین (سیانپیسیآی)، و پتروپارس ایران امضا شده بود که متأسفانه به دلایل خارج از کنترل شرکت ملی نفت ایران، شرکای خارجی کار را ادامه ندادند و مدیریت کار به پتروپارس سپرده شد.
وی با بیان اینکه برای اجرای طرح عملیات حفاری فاز ۱۱، ۴۰ بسته کاری تعریف شده است، افزود: پارسال کارهای مقدماتی و مطالعات مهندسی تکمیلتر و مناقصهها برگزار شد و جکت نخست طرح توسعه فاز ۱۱ در نزدیک نقطه صفر مرزی با قطر نصب شد و همزمان دکل حفاری روی جکت قرار گرفت، امروز آماده عملیات حفاری هستیم و انتظار ما این است که با حفر ۵ یا ۶ چاه، مرحله نخست برداشت گاز در سال آینده محقق میشود.
این اظهارات آقای معاون در حالی است که هیچ اشارهای به عدم نفع ۷ ساله بهره برداری نکردن از این فاز نشده است. وزیر نفت در تیر ماه سال ۹۶ در صحن علنی مجلس شورای اسلامی خسارت یک سال تأخیر در اجرای یک فاز پارس جنوبی را ۵ میلیارد دلار عنوان کرده بود، با تکیه به این اظهارنظر شیخ الوزرا میتوان گفت تنها در دوره ۷ ساله وزارت وی، ۳۵ میلیارد دلار خسارت عدم بهره برداری از این فاز که مرزی ترین فاز ایران و قطر در این میدان مشترک گازی است، برآورد میشود.
نکته دیگر درباره این پروژه پر حاشیه، انتخاب شرکت مسبوق به سابقه فساد توتال به عنوان رهبر کنسرسیوم توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی است. شرکتی که معطلی برداشت از این فاز از سال ۹۶ تاکنون است به عبارتی دیگر میتوان گفت تنها بیش از ۱۵ میلیارد دلار خسارت از برداشت نکردن گاز فاز ۱۱ پارس جنوبی به دلیل انتظار اقدام عملیاتی شرکت توتال بر کشور متحمل شده است؛ موضوعی ای که هیچ وقت وزیر نفت توضیحی در ارتباط با آن ارائه نداد.
حضور شرکت فرانسوی توتال در ایران همواره حاشیهساز بوده است، چه زمانی که در توسعه میدانها ی نفتی سیری و درود نتوانست به تعهدات خود عمل کند و چه در پارس جنوبی که با پرداخت رشوه به برخی مقامات نفتی وقت ایران، توانست این فاز را توسعه دهد.
نخستین پروژهای که توتال در ایران اجرا کرد مربوط به توسعه میادین سیری A و E بود که این قرارداد پس از انصراف شرکت کونوکوی آمریکا به توتال رسید و قراردادش در تیرماه ۱۳۷۴ امضا شد. این شرکت فرانسوی در سال ۱۳۷۶ قرارداد توسعه فاز ۲ و ۳ پارس جنوبی را نیز با شرکت ملی نفت ایران امضا کرد و نقش آقازاده نفتی در انعقاد این قراردادها عجیب و باورنکردنی بود اما، تا اوایل سال ۸۰ کسی از وقوع یک فساد سازمانیافته در قراردادهای نفتی خبر نداشت.
۷ سال انتظار برای چه ؟ / لزوم ورود و تفقد نهادهای نظارتی
پس از این قرارداد، آقازاده نفتی به سراغ استات اویل و کرسنت نیز رفت تا با اعمالنفوذ در این قراردادها، با دریافت پورسانتی شیرین به همراه شریک خود یعنی عباس یزدان پناه، به درآمدزایی از این راه ادامه دهد اما با ورود نهادهای نظارتی به پرونده کرسنت و ورود دادستانی نروژ به قرارداد استات اویل با شرکت ملی نفت ایران، فساد توتال در دو قرارداد نیز کشف شد.
به این ترتیب منافع ملی کشور ۷ سال در انتظار اقدامی بود که اکنون با همت بخش داخلی از نظر تجهیزاتی، فناوری و سرمایهای تأمین میشود. به نظر میرسد وقت آن رسیده تا با ورود نهادهای نظارتی و امنیتی به این پرسشها پاسخ داده شود که اگر چنین اقدامی توسط بخش داخلی ممکن بود چرا باید مرزی ترین فاز پارس جنوبی را در انتظار شرکت سابقه فساد در ایران دارد، معطل نگه داشت و دست آخر نیز با ۷ سال تأخیر بهره برداری آن را با کمک بخش داخلی کلید زد؟
این انتظار چه آوردهای برای منافع ملی ایران داشت؟ آیا انتقال فناوری انجام شد؟ یا تجهیزات ویژه ای وارد شد که مشابه داخلی و توان ساخت آن در داخل وجود نداشته باشد؟
نظر شما